مصاحبه با DENIS ZILBER تصویرساز دیجیتال

مصاحبه با DENIS ZILBER تصویرساز دیجیتال

 کمی در مورد خودت بگو، در مورد زندگیت؟ کجا مدرسه رفتی وچه کلاس هایی رو خوندی؟ چه چیزی بت کمک کرد تا تبدیل به هنرمندی بشی که امروز هستی ؟
من در مینسک (اتحاد جماهیر شوروی )متولد شدم ،والدین من هر دو از هنرمندان حرفه ای هستند به طوری که می تونم بگم آینده حرفه ای من از پیش تعیین شده بود. وقتی ۶ سالم بود می دونستم که داشتم یه هنرمند می شدم . البته من نمی تونستم تصور کنم که قرار یک تصویرگر دیجیتال بشم (من مطمئن بودم که من باید یک مجسمه ساز درست مثل پدرم باشم )اما مسیر اصلی همیشه برام واضح بود،و اون همیشه هنر بود. من در استودیو پدرم رشد کردم، در میان همکاران هنرمندش ، کتاب های هنر، صحبت های هنری و نمایشگاه هایش. بنابراین من فکر میکنم حق انتخاب زیادی نداشتم. من هرگز در مدرسه یا دانشگاه هنر حضور نداشتنم. من خود آموخته هستم، هر چیزی که می دانم از تجربیات خودم است .

– چطوری طراحی میکنی؟ و چی تو ذهنت میگذره از اول تا آخرش؟
این می تونه پروژه به پروژه متفاوت باشه. اول از همه نیازه که هدف اصلی از کارکتر رو بدونم، یا، به عبارت دیگر،کارکتر تا چه حد اغراق شده میتونه باشه. به عنوان مثال اگر من نیاز به خلق یک تصویرسازی برای مجله داشته باشم، من می تونم اغراق زیادی داشته باشم تو کارکتر،ولی این کار باعث توجه زیاد وغیر ضروری به تصویر می شه بجای متن اصلی کار( تصویر بیش از حد غالب است). بنابراین در اینگونه موارد طراحی شخصیت باید در نسبت های معقول و منطقی باقی بمونه. علاوه بر این برخی از مقالات می تونه بسیار جدی و یا حتی غم انگیز باشه، بنابراین کارکتر عجیب و غریب نمیتونه با مقصود کار همخونی داشته باشه. از سوی دیگر، اگر هدف من ایجاد یک شخصیت برای انیمیشن باشه من می تونم تا جایی که می خوام اغراق کنم، و یا به طور دقیق، به همان اندازه که کارگردان و یا کارگردان هنری میخوان. من با اشکال پایه شروع می کنم، بسیار ساده و روون .این اشکال بهتر خوانده می شن، سریع تر ایده رو به بیننده می رسونن. من با بازی کردن با اشکال تلاش می کنم تا کارکترهای مختلفی رو درست کنم.
من سعی می کنم به اشکال تضاد اضافه کنم ، و چیزهای کوچک را کوچکتر و چیزهای بزرگ را بزرگتر کنم. و به آنها فرم های s و C می دهم، تا شخصیت ها طبیعی تر جلوه کنند. سپس تعداد کمی از آنها را انتخاب و شروع به شکستن می کنم، برای خلق حالت های جالب، اضافه کردن جزئیات صورت و بدن، اضافه کردن برخی حالت های خاص به دست و به خصوص به انگشتان. من همیشه سیلوئت کارکترهام رو هم چک می کنم. اگر کارکترتون در حالت سیلوئت کار کنه ،حتما در حالت رنگ شده هم به خوبی کار می کنه. پس از اینکه چند کاراکتر بسیار ساده رو طراحی کردم با سیلوئت خوب و اشکال خوب ، یکی رو که فک میکنم بهترین برمیدارم و روش تمرکز می کنم. در این مرحله جزئیات لباس رو اضافه می کنم. اصل اساسی در اینجا اینه که هر یک ازجزئیات کوچک درکارکتر من به بیان بهتر داستان کارکترکمک می کنه .
از سوی دیگر کارکتر نباید بیش از حد جزئیات داشته باشد. من همیشه سعی می کنم که اشکالم ساده اما روشن و تمیز باشه. چیز دیگری که من همیشه در موردش فکر می کنم ، درک مخاطبانم است. چه کسی این طرحم رو میبینه؟ این بسیار مهمه. با کی دارم صحبت می کنم اینجا؟ اساسا ایجاد یک شخصیت فقط ایجاد یک تصویر از برخی از موجودات زنده نیست، خلق یک ایده پیچیده،و یا یک نماد گرافیکی شامل مفهوم بسیار خاص است(تقریبا حروف تصویری). من از نوعی از زبان بصری دارم استفاده می کنم برای رسیدن به بیننده هام ومن باور دارم که کارکتر من باید بتونه با اکثر مردم صحبت کنه، زبان بصری من باید خیلی روشن باشه، دقیق و به راحتی قابل فهم باشه برای مردم با فرهنگ های مختلف و زبان های مختلف. من همیشه این جنبه رو در ذهن دارم. در نهایت، بعد از اینکه طراحیم با تمام جزئیات در سیاه و سفید انجام می شود میرم واسه رنگ.


– یک روز معمولی کلری برات چگونست، و واسه کی کار می کنی؟

من یک تصویرساز آزاد هستم، بنابراین من معمولا به تنهایی درخانه کار می کنم. از خواب بیدارمیشم، قهوه برای خودم آماده می کنم، ایمیلامو چک میکنم، پاسخ به سوالات دانش آموزام در اسکایپ اگرسوالی داشته باشندو در آخر بعد از “paperwork” من می تونم به نقاشی ،طراحی و تصویرسازی دیجیتال بپردازم. اگر کار سفارش داده شده داشته باشم، اول اونو انجام می دم، اما اگر نداشته باشم،می تونم به خودم اجازه بدم که یک دیجیتال پینت برای تفریح انجام بدم و به مطالعه شخصیم بپردازم .من معتقدم اگر تصویرسازی کار و زندگی شماست، شما باید هر روز پینت کنید برای نگه داشتن دستتون تو بهترین حالت ،حتی اگه یه اسکچ ساده باشه یا حتی اگه بازی کردن با اشکال و خط ها باشه ،همیشه مفیده.

– کجاها کار کردی؟
خوشبختانه من فرصتی برای کار بر روی چیزای مختلفی رو دارم. من با مجلاتی بزرگ در روسیه و تعدادی مجله دیگر کار کردم . شغل اصلی من تصویرسازی مجله است، اما من هم کتاب های کودکان، طراحی شخصیت برای تبلیغات و انیمیشن، پس زمینه برای پروژه های انیمیشن انجام دادم. و همچنین استوری بورد، بسته بندی، بازی های فلش، پوستر تئاتر و کارت پستال، بسیاری از کارت های تبریک هم انجام دادم . خودم هم چند انیمیشن و تجربه کارگردانی دارم. اساسا مهارت های طراحی هر جایی میتونه مورد استفاده قرار بگیره. من همیشه سعی می کنم که روش و تکنیکمو عوض کنم و روش های مختلف رو برای کارهای جدید که تاحالا انجام ندادم رو امتحان می کنم.

– آیا طرحی وجود داره که بعد از تموم شدنش احساس خیلی خوبی داشته باشی؟
من واقعا نمی توانم کار خودمو قضاوت کنم چون هر بار که من اونارو میبینم میفهمم که هنوز جای پیشرفت دارن. من عاشق کار جدیدم هستم تا وقتی که هنوز تازست،چیزی حدود یکی دو روز، اما بعدش دارم فکر میکنم “من می تونستم بهتر انجامش بدم”. اگر چه من همیشه بهترین کارمو که می تونم، انجام می دم،اما هیچ محدودیتی برای کمال وجود دارد.

– چه پروژه هایی رو کار می کنی در حال حاضر؟ (اگر می تونی به ما بگی)
من در حال حاضر بر روی چند چیز کار می کنم. Christmas calendar برای کمپانی Zurich based broker ، طراحی کارکتر برای انیمیشن و کتاب کودکان برای برخی از ناشران نیو یورک. و همچنین آموزش های آنلاین تصویرسازی رو دارم.

– هنرمندان مورد علاقت چه کسانی هستند ؟
اوه، این می تونه لیست واقعا بزرگی باشه. برای کوتاه کردن آن می تونم تعداد کمی از اونارو نام ببرم. Poly Bernatene, Wouter Tulp, Shaun Tan, Rebecca Dautremer, Jean-Baptiste Monge, Sebastian Kruger, Tadahiro Uesugi, Nicolas Marlet, Norman Rockwell, Gil Elvgren, Sergio Toppi, Artur De Pins, Alberto Mielgo. همه این هنرمندان شگفت انگیز بسیار متفاوت هستند، آنها در سبک ها و تکنیک های مختلف کار می کنند، آنها از نسل های مختلفی هستند اما با این حال آنها با منبع بی پایانی از الهام به من کمک می کنند.

– می تونید در مورد روند رنگ آمیزی کارهاتون صحبت کنید، و همچنین ابزار یا رسانه ای که شما از آن استفاده می کنید؟
مطمئنا. من در فتوشاپ پینت میکنم، به این معنی که من طرحم رو اسکن نمی کنم مانند بسیاری از هنرمندان که این کارو می کنن. وقتی که من شروع به رنگ آمیزی می کنم ، اول از همه من به نوری که در کارم منتشر شده فکر می کنم. که اون تعیین کننده ی کل پالت رنگی من است. سپس تمام اشیاء را با رنگ های پایه خود شروع به رنگ کردن میکنم. سپس سایه های عمیق رو اضافه میکنم که به کارم عمق می دهد. پس از سایه های عمیق ،نورها و سایه های کلی رو به کار می دم. در واقع سایه ها همه وجود دارند،و فقط نیاز به اضافه کردن نور به کار است.مهم ترین چیز اینجا این است که دقیقا مقدار نور در هر بخشی از تصویر رو بدونی.
واسه انجام دادن آسونه این کار، من نور رو مانند فوتون ها می دونم، تصور اینکه چگونه به سطوح برخورد می کنند، و اونا چگونه در حال نشر و جذب شدن توسط اشیاء در صحنه هستند. سپس برجستگی ها رو اضافه می کنم، نور های زمینه(در صورت نیاز)و نورهای بازتاب شده. همین، که خیلی ساده است. خوب، نورپردازی مناسب با توجه به متریال ها به نظر من بسیار مهم است. این کمک می کند تا ترکیب بندی ،عناصر را متحد نگه دارد .

– کدام بخش طراحی خیلی آسون و شاده و کدام بخش سخت؟
ساده ترین بخش و شادترین بخش اسکچ زدنه، زمانی که شما به سرعت تولید ایده می کنید،و سریع روی کاغذ انتقالش میدید . من عاشق این روند هستم، یک خلق کردن واقعیست. مشکل ترین بخش رنگ کردن است. و مشکل در اینجا این فرایند نیست ،در حقیقت این کار بسیار فنی است و گاهی اوقات کمی خسته کننده. همراه با تمام شدن طراحی شخصیت معمولا یک تصویر بسیار روشن در ذهن من است از کار و تنها چیزی که لازم است، انتقال این تصویر ذهنی بر روی پیکسل هاست. این فرایند سرگرم کننده است، اما نه به اندازه طراحی .


Denis Zilber

– برخی از چیزایی که انجام می دی تا خلاق بمونی چیه؟
تماشای فیلم، انیمیشن و البته جستجو در وب برای هنرمندان جدید. و همچنین کتاب های the art of…” ” رو می خرم .

– برخی از طرح های مورد علاقه ات رو که دیدی، چیا هستن؟
“The Incredibles”و “How to Train Your Dragon” و “Cloudy with chance of meatballs”

– موضوع مورد علاقه ات واسه طراحی چیه؟ و چرا؟
مردم .مردم عادی با شخصیت و احساسات خود. من معتقدم که داستان های جالب را می توان به راحتی حتی در مکان های عادی و خسته کننده پیدا کرد، آن فقط به نگاه ما بستگی داره.از لحاظ تصویرسازی ، ترکیب بندی خوب، رنگ خوب و کارکتر جذاب.

– چه چیزی الهام بخشت بود برای تبدیل شدن به یک هنرمند؟
پدر و مادرم، و البته ” The Incredibles ” وقتی که من برای اولین بار این فیلم رو دیدم با خودم فکر کردم “اوه پسر، اون بسیار رنگارنگ و رسا بود! خیلی زیبا است! من باید یاد بگیریم چیزهایی مثل این رو درست کنم ”

– برخی از چیزای خوبی که از هنرمندای دیگه یاد گرفتی و استفاده کردی چیه؟
من معتقدم که ارتباط مستقیم بین مقدار زمان و تلاشی که شما در یک کار انجام می دهید وجود دارد و در نتیجه شما در پایان اونودریافت می کنید. هنر آسان به دست نمی آید. نیاز به کار بسیار سخت و زیاد همراه با صبر و شکیبایی داره. بنابراین به اعتقاد من مهم ترین چیزی که من از هنرمندان دیگر ، آنهایی که حرفه ای ترین و موفق هستند یاد گرفتم این است که دیوانه کارم باشم. برای قرار دادن همه چیز کنار یکدیگر و غرق شدن تو کار.فکرشو بکن،نفسش بکش و رویاشو ببین. من صادقانه بر این باورم که تنها راه حرکت به جلوست.

– چه توصیه ای واسمون داری، راجع به هنرمند بودن؟ راهنمایی واسمون داری؟
صادقانه بگم من اطمینان ندارم که من در موقعیتی باشم که بتونم توصیه ای بکنم ، من به اندازه کافی با تجربه نیستم، اما اگر من بخوام یه کوچولو نصیحت کنم هنرمندای جوونو ،اون اینه که: قوی بمونید. این شغل وکار به شدت رقابتی است، فقط به خوب بودن نمی تونیم کفایت کنیم و همیشه باید هدفمونو بالا بگیریم، این دلیلیه که ما بخوایم هر روز و هر دقیقه یاد گیری خودمون و ادامه بدیم. و یه چیز دیگه، یاد گیری آناتومی بدن انسان، بسیارحیاتی است.